معنی فارسی fragmentations
B1تکه‌تکه شدن‌ها، به معنی تقسیم و خرد شدن یک کل به بخش‌های کوچکتر، به ویژه در بافت‌های فیزیکی یا داده‌ها.
Instances of something being broken into parts or segments.
- noun
The act of fragmenting or something fragmented; disintegration.
The process by which fragments of an exploding bomb scatter.
The breaking up and dispersal of a file into non-contiguous areas of a disk.
The breaking up of a data packet when larger than the transmission unit of a network.
تکه‌تکه شدن‌های ساختمان قدیمی تاریخ آن را نشان داد.
The fragmentations of the old building revealed its history.
تکه‌تکه شدن‌ها می‌توانند در حین انتقال داده‌ها رخ دهند.
Fragmentations can occur in data during transmission.
معنی فارسی کلمه fragmentations
:
تکه‌تکه شدن‌ها، به معنی تقسیم و خرد شدن یک کل به بخش‌های کوچکتر، به ویژه در بافت‌های فیزیکی یا داده‌ها.
