معنی فارسی fragrance
B1 /ˈfɹeɪɡɹəns/عطر، بوی خوش، رایحه‌ای ملایم و خوشبو که از گل‌ها یا دیگر منابع به مشام می‌رسد.
A pleasant smell, especially from flowers or cooking.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A pleasant smell or odour.
verb
معنی(verb):
To apply a fragrance to; to perfume.
example
معنی(example):
او عطر زیبایی به خود زده بود که اتاق را پر کرده بود.
مثال:
She wore a lovely fragrance that filled the room.
معنی(example):
عطر گل‌ها معمولاً بسیار دلپذیر است.
مثال:
The fragrance of flowers is often very pleasant.
معنی فارسی کلمه fragrance
:
عطر، بوی خوش، رایحه‌ای ملایم و خوشبو که از گل‌ها یا دیگر منابع به مشام می‌رسد.
