معنی فارسی frail-aged
B1شخصی که به سن بالا رسیده و به طور فیزیکی ضعیف است.
Describing an elderly person who is weak or frail.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آن مرد پیر ناتوان در بلند کردن جعبه با مشکل مواجه شد.
مثال:
The frail-aged man struggled to lift the box.
معنی(example):
این زن پیر ناتوان ترجیح میداد بنشیند تا اینکه بایستد.
مثال:
The frail-aged woman preferred to sit rather than stand.
معنی فارسی کلمه frail-aged
:
شخصی که به سن بالا رسیده و به طور فیزیکی ضعیف است.