معنی فارسی fraken

B1

فرکن، شکلی از یک نام، که معمولاً در بلژیک یا مناطق دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

A variation of a name often associated with different cultures.

example
معنی(example):

فرکن یک تغییر در یک نام رایج است.

مثال:

Fraken is a variation of a common name.

معنی(example):

او نام گربه‌اش را فرکن نامید به‌خاطر یک شخصیت.

مثال:

She named her cat Fraken after a character.

معنی فارسی کلمه fraken

:

فرکن، شکلی از یک نام، که معمولاً در بلژیک یا مناطق دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد.