معنی فارسی fram
B1قاب، ساختاری که تصویر یا اثر هنری را نگه میدارد و معمولاً برای زیبایی یا محافظت استفاده میشود.
A structure that surrounds and holds a picture or artwork, often used for aesthetic or protective purposes.
- NOUN
example
معنی(example):
قاب تصویر به زیبایی آن میافزاید.
مثال:
The fram of the picture adds to its beauty.
معنی(example):
ما به یک قاب جدید برای عکس خانوادگیمان نیاز داریم.
مثال:
We need a new fram for our family photo.
معنی فارسی کلمه fram
:قاب، ساختاری که تصویر یا اثر هنری را نگه میدارد و معمولاً برای زیبایی یا محافظت استفاده میشود.