معنی فارسی fraudfully
B1بهصورت فریبکارانه، به روشی که در آن عمل یا رفتار باعث فریب دیگران شود.
In a deceitful manner; characterized by fraud.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور فریبکارانه عمل کرد و همه را گمراه کرد.
مثال:
He acted fraudfully, misleading everyone.
معنی(example):
وجوه بهطور فریبکارانه سوءاستفاده شد.
مثال:
The funds were fraudfully misappropriated.
معنی فارسی کلمه fraudfully
:بهصورت فریبکارانه، به روشی که در آن عمل یا رفتار باعث فریب دیگران شود.