معنی فارسی frayproof
B2ضد سایش، خاصیت پارچهای که در برابر آسیب ناشی از سایش مقاوم است.
Resistant to fraying; often used to describe durable materials.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پارچهی ضد سایش برای استفادههای سخت مناسب است.
مثال:
The frayproof fabric is ideal for rough use.
معنی(example):
او یک ژاکت ضد سایش برای فعالیتهای فضای باز خرید.
مثال:
He bought a frayproof jacket for outdoor activities.
معنی فارسی کلمه frayproof
:
ضد سایش، خاصیت پارچهای که در برابر آسیب ناشی از سایش مقاوم است.