معنی فارسی frayn
B1فرین، نامی برای اشاره به یک نویسنده خاص یا به عنوان یک نام خانوادگی.
A surname or possibly a reference to a specific author, often associated with a distinct literary style.
- OTHER
example
معنی(example):
نویسنده کتابی به نام فرین نوشت.
مثال:
The author wrote a book called Frayn.
معنی(example):
فرین به خاطر شوخطبعی هوشمندانهاش شناخته شده است.
مثال:
Frayn is known for his clever humor.
معنی فارسی کلمه frayn
:
فرین، نامی برای اشاره به یک نویسنده خاص یا به عنوان یک نام خانوادگی.