معنی فارسی free-living
B2آزاد زندگی کردن به معنای زندگی کردن بدون وابستگی به میزبان یا ساختار خاص است.
Organisms that live independently and do not rely on a host for their survival.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
(of an organism) That lives independently of other organisms rather than part of a symbiotic or parasitic relationship
example
معنی(example):
ارگانیسم‌های آزاد می‌توانند بدون میزبان زنده بمانند.
مثال:
Free-living organisms can survive without a host.
معنی(example):
برخی از گونه‌های باکتری آزاد هستند و به میزبان نیاز ندارند.
مثال:
Some species of bacteria are free-living and do not require a host.
معنی فارسی کلمه free-living
:
آزاد زندگی کردن به معنای زندگی کردن بدون وابستگی به میزبان یا ساختار خاص است.
