معنی فارسی freeload
B1به دست آوردن چیزی بدون پرداخت پول یا تلاش، به ویژه در زمینه استفاده از خدمات یا منابع دیگران.
To obtain something without paying for it or putting in effort, especially when using others' resources or services.
- verb
verb
معنی(verb):
To live off the generosity or hospitality of others
example
معنی(example):
برخی از مردم فکر میکنند اشکالی ندارد از دیگران بهرهبرداری کنند.
مثال:
Some people think it's fine to freeload off others.
معنی(example):
او همیشه راهی برای بهرهبرداری در زمان ناهار پیدا میکند.
مثال:
He always finds a way to freeload during lunch.
معنی فارسی کلمه freeload
:
به دست آوردن چیزی بدون پرداخت پول یا تلاش، به ویژه در زمینه استفاده از خدمات یا منابع دیگران.