معنی فارسی freelanced
B1فعل گذشته 'فریلنسر' است که به معنای کار کردن به صورت مستقل برای پروژههای مختلف میباشد.
The past tense of 'free-lance', meaning to have worked independently on various projects.
- verb
verb
معنی(verb):
To work as a freelance.
معنی(verb):
To produce or sell services as a freelance.
example
معنی(example):
او در حالی که در حال تحصیل بود، به عنوان یک طراح گرافیک به صورت فریلنس کار کرد.
مثال:
He freelanced as a graphic designer while studying.
معنی(example):
او در طول سالها برای شرکتهای متعددی فریلنس کرده است.
مثال:
She has freelanced for numerous companies over the years.
معنی فارسی کلمه freelanced
:
فعل گذشته 'فریلنسر' است که به معنای کار کردن به صورت مستقل برای پروژههای مختلف میباشد.