معنی فارسی freemasonry
B2فراماسونری یک سازمان برادرانه است که اصول انسانی و اخلاقی را ترویج می‌کند و شامل مراسم و نمادهای خاصی می‌باشد.
A fraternal organization that traces its origins to the local fraternities of stonemasons and cathedral builders.
- noun
noun
معنی(noun):
Fellowship and sympathy among a number of people.
معنی(noun):
The institutions, precepts, and rites of the Freemasons.
معنی(noun):
Strange customs which resemble those of Freemasons.
example
معنی(example):
فراماسونری تاریخچه غنی‌ای از اواخر قرن ۱۶ دارد.
مثال:
Freemasonry has a rich history dating back to the late 16th century.
معنی(example):
اصول فراماسونری شامل تحمل و احترام به تمام عقاید است.
مثال:
The principles of freemasonry include tolerance and respect for all beliefs.
معنی فارسی کلمه freemasonry
:
فراماسونری یک سازمان برادرانه است که اصول انسانی و اخلاقی را ترویج می‌کند و شامل مراسم و نمادهای خاصی می‌باشد.
