معنی فارسی french kisses
B2بوسههای فرانسوی، نوعی بوسه که در آن لبها به هم نزدیک میشوند و با حرکتی خاص، ارتباط نزدیکتری برقرار میکنند.
A style of kissing involving the tongue entering the partner's mouth.
- NOUN
example
معنی(example):
زوج در شام رمانتیک خود بوسههای فرانسوی رد و بدل کردند.
مثال:
The couple exchanged french kisses at the romantic dinner.
معنی(example):
او دوستانش را با بوسههای فرانسوی بر روی هر دو گونه سلام کرد.
مثال:
He greeted his friends with french kisses on both cheeks.
معنی فارسی کلمه french kisses
:
بوسههای فرانسوی، نوعی بوسه که در آن لبها به هم نزدیک میشوند و با حرکتی خاص، ارتباط نزدیکتری برقرار میکنند.