معنی فارسی frequenter
B1فردی که به طور مکرر به مکان یا رویدادی مراجعه میکند.
A person who visits a particular place frequently.
- noun
noun
معنی(noun):
A person who frequents; a regular visitor.
مثال:
a frequenter of nightclubs
example
معنی(example):
به عنوان یک بازدیدکننده مکرر کتابخانه، او با تمام کارکنان آشنا بود.
مثال:
A frequenter of the library, she knew all the staff.
معنی(example):
او برای به فرم آمدن، به یک بازدیدکننده مکرر از سالن ورزشی محلی تبدیل شد.
مثال:
He became a frequenter of the local gym to get fit.
معنی فارسی کلمه frequenter
:
فردی که به طور مکرر به مکان یا رویدادی مراجعه میکند.