معنی فارسی freshness

A2 /ˈfɹɛʃnəs/

حالت یا کیفیت جدید و تازه بودن، به ویژه به عنوان یک ویژگی مثبت.

The quality of being fresh; novelty.

noun
معنی(noun):

The state or quality of being fresh.

example
معنی(example):

طراوت میوه آن را بسیار خوشمزه کرده بود.

مثال:

The freshness of the fruit made it very tasty.

معنی(example):

من طراوت هوای صبح را دوست دارم.

مثال:

I love the freshness of the morning air.

معنی فارسی کلمه freshness

: معنی freshness به فارسی

حالت یا کیفیت جدید و تازه بودن، به ویژه به عنوان یک ویژگی مثبت.