معنی فارسی fretsome
B1فراستنده، به وضعیتی اشاره دارد که در آن احساس تنش یا نگرانی وجود دارد.
Describing a state of anxious tension or concern.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تنش فراستنده در اتاق پیش از امتحان قابل احساس بود.
مثال:
The fretsome tension in the room was palpable before the exam.
معنی(example):
او احساس انتظار فراستندهای کرد در حالی که تاریخ کنسرت نزدیک میشد.
مثال:
She felt fretsome anticipation as the concert date approached.
معنی فارسی کلمه fretsome
:فراستنده، به وضعیتی اشاره دارد که در آن احساس تنش یا نگرانی وجود دارد.