معنی فارسی friarling

B1

راهبه جوان، یک فرد جوان که در حال یادگیری و تمرین در یک فرقه است.

A young or novice friar.

example
معنی(example):

راهبه جوان سنت‌های فرقه‌اش را آموخت.

مثال:

The young friarling learned the traditions of his order.

معنی(example):

به عنوان یک راهبه جوان، او تحت تعلیم مربیان با تجربه تربیت شد.

مثال:

As a friarling, he was trained under experienced mentors.

معنی فارسی کلمه friarling

:

راهبه جوان، یک فرد جوان که در حال یادگیری و تمرین در یک فرقه است.