معنی فارسی friarly
B1به حالت یا رفتار راهبی اشاره دارد، معمولاً با ویژگیهای خاصی همراه است.
Of or relating to a friar; having the characteristics of a friar.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
وظایف راهبی شامل کمک به نیازمندان است.
مثال:
The friarly duties include helping the needy.
معنی(example):
طبیعت راهبی او باعث محبوبیتش در میان همه شد.
مثال:
His friarly nature made him beloved by all.
معنی فارسی کلمه friarly
:به حالت یا رفتار راهبی اشاره دارد، معمولاً با ویژگیهای خاصی همراه است.