معنی فارسی fricace

B1

فریکاسه، نوعی غذا است که به روش خاصی تهیه می‌شود و معمولاً شامل گوشت و سبزیجات است.

A dish typically made with meat and vegetables, often simmered together.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت که برای شام امشب فریکاسه درست کند.

مثال:

He decided to make fricace for dinner tonight.

معنی(example):

فریکاسه نوعی غذا است که در برخی فرهنگ‌ها محبوب است.

مثال:

Fricace is a type of dish popular in some cultures.

معنی فارسی کلمه fricace

:

فریکاسه، نوعی غذا است که به روش خاصی تهیه می‌شود و معمولاً شامل گوشت و سبزیجات است.