معنی فارسی fried rice

A2

برنج سرخ‌کرده، برنجی است که پس از پختن در روغن سرخ می‌شود و معمولاً با مواد دیگر مخلوط می‌شود.

Cooked rice that is stir-fried with other ingredients, typically vegetables and protein.

noun
معنی(noun):

Any of very many forms of rice that are first cooked by boiling and then stir-fried with other ingredients

example
معنی(example):

برنج سرخ‌کرده یک غذای رایج در آشپزی آسیایی است.

مثال:

Fried rice is a common dish in Asian cuisine.

معنی(example):

ما برنج سرخ‌کرده با سبزیجات و تخم‌مرغ درست کردیم.

مثال:

We made fried rice with vegetables and eggs.

معنی فارسی کلمه fried rice

: معنی fried rice به فارسی

برنج سرخ‌کرده، برنجی است که پس از پختن در روغن سرخ می‌شود و معمولاً با مواد دیگر مخلوط می‌شود.