معنی فارسی friendless

B1

دوست نداشتن یا نداشتن دوست، به وضعیتی اشاره دارد که فرد بدون دوستی نزدیک یا همدم است.

Lacking friends or companionship.

adjective
معنی(adjective):

Without friends (without a friend).

مثال:

The friendless girl cries frequently.

example
معنی(example):

پس از انتقال به یک شهر جدید، او احساس تنهایی کرد.

مثال:

After moving to a new city, she felt friendless.

معنی(example):

نداشتن دوست می‌تواند به احساس تنهایی منجر شود.

مثال:

Being friendless can lead to feelings of loneliness.

معنی فارسی کلمه friendless

: معنی friendless به فارسی

دوست نداشتن یا نداشتن دوست، به وضعیتی اشاره دارد که فرد بدون دوستی نزدیک یا همدم است.