معنی فارسی frightless
B1بیوحشت، شخصی که از چیزهای ترسناک نمیترسد.
Free from fear; brave.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کودک بیوحشت شجاعت داشت که فیلم ترسناک را ببیند.
مثال:
The frightless child was brave enough to watch the horror movie.
معنی(example):
خودداری بیوحشت او همه را در خانه تسخیر شده تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
His frightless demeanor impressed everyone at the haunted house.
معنی فارسی کلمه frightless
:
بیوحشت، شخصی که از چیزهای ترسناک نمیترسد.