معنی فارسی frillies

B1

پرچین‌ها، پارچه‌های کوچکی با چین‌های ظریف که معمولاً زیر لباس‌ها پوشیده می‌شوند.

Delicate pieces of clothing, typically with frills, often worn under other garments.

noun
معنی(noun):

Frilly clothing

example
معنی(example):

او زیر لباسش پرچین‌هایی پوشیده بود.

مثال:

She wore frillies under her dress.

معنی(example):

پرچین‌ها برای اضافه کردن یک لمس از ظرافت ایده‌آل هستند.

مثال:

Frillies are perfect for adding a touch of elegance.

معنی فارسی کلمه frillies

: معنی frillies به فارسی

پرچین‌ها، پارچه‌های کوچکی با چین‌های ظریف که معمولاً زیر لباس‌ها پوشیده می‌شوند.