معنی فارسی the fringe

B1

حاشیه، به معنای گروهی از افرادی که در مرکز توجه نیستند.

The outer part or edge of something; may refer to people who are not part of the mainstream.

example
معنی(example):

حاشیه گروه معمولاً شامل هنرمندان و موسیقی‌دانان است.

مثال:

The fringe of the group often includes artists and musicians.

معنی(example):

مزایای حاشیه‌ای شغل بسیار جذاب هستند.

مثال:

The fringe benefits of the job are quite attractive.

معنی فارسی کلمه the fringe

: معنی the fringe به فارسی

حاشیه، به معنای گروهی از افرادی که در مرکز توجه نیستند.