معنی فارسی from a child

B1

یادگیری یا دریافت نکات از دیدگاه یک کودک.

Indicating a source of knowledge or insight derived from a child.

example
معنی(example):

او از یک کودک درس‌های مهمی آموخت.

مثال:

She learned important lessons from a child.

معنی(example):

در بعضی مواقع، حکمت می‌تواند از یک کودک بیاید.

مثال:

Wisdom can come from a child at times.

معنی فارسی کلمه from a child

: معنی from a child به فارسی

یادگیری یا دریافت نکات از دیدگاه یک کودک.