معنی فارسی frondeur

C2

چالش‌گر، کسی که به مقامات یا سنت‌ها اعتراض می‌کند و اصول و ارزش‌ها را به چالش می‌کشد.

A rebel or someone who opposes authority or traditional norms.

noun
معنی(noun):

A political rebel

example
معنی(example):

هنرمند یک فروندور بود که به چالش‌های زمان خود پاسخ می‌داد.

مثال:

The artist was a frondeur, challenging the norms of his time.

معنی(example):

بسیاری از فروندورهای تاریخ مسیر جامعه را تغییر داده‌اند.

مثال:

Many frondeurs in history have changed the course of society.

معنی فارسی کلمه frondeur

: معنی frondeur به فارسی

چالش‌گر، کسی که به مقامات یا سنت‌ها اعتراض می‌کند و اصول و ارزش‌ها را به چالش می‌کشد.