معنی فارسی frondlet

B1

فروندلت به فروند‌های کوچک‌تر و جوان‌تر اطلاق می‌شود.

A small or juvenile frond, often in the early stages of development.

example
معنی(example):

فروندلت یک فروند کوچک و جوان است.

مثال:

A frondlet is a small, young frond.

معنی(example):

با رشد گیاه، فروندلت‌های بیشتری ایجاد خواهند شد.

مثال:

As the plant grows, more frondlets will develop.

معنی فارسی کلمه frondlet

:

فروندلت به فروند‌های کوچک‌تر و جوان‌تر اطلاق می‌شود.