معنی فارسی frontcourt

B1

به بخشی از زمین بازی اشاره دارد که نزدیک به سبد است.

The part of a sports field, especially in basketball, that is nearest to the opponent’s goal.

example
معنی(example):

بازی بسکتبال در منطقه جلویی زمین انجام شد.

مثال:

The basketball game was played in the frontcourt area.

معنی(example):

بازیکنان بر روی جایگذاری خود در زمین جلو متمرکز شدند.

مثال:

Players focused on their positioning in the frontcourt.

معنی فارسی کلمه frontcourt

:

به بخشی از زمین بازی اشاره دارد که نزدیک به سبد است.