معنی فارسی frontate

B1

واژه‌ای که به صورت توصیفی در زمینه‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد.

To describe in frontate terms; typically means in a formal or technical context.

example
معنی(example):

پسوند 'ate' معمولاً در اصطلاحات جلویی به معنای عمل است.

مثال:

The suffix 'ate' often indicates an action in frontate terms.

معنی(example):

در شیمی، ترکیبات اغلب به صورت جلوئی توصیف می‌شوند.

مثال:

In chemistry, compounds are often described in frontate forms.

معنی فارسی کلمه frontate

:

واژه‌ای که به صورت توصیفی در زمینه‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد.