معنی فارسی frontload
B1پیشبارگذاری به عمل برنامهریزی و تخصیص منابع یا وظایف در مراحل اولیه برای حداکثر کردن تأثیر یا نتایج در آینده اشاره دارد.
The act of planning and allocating resources or tasks in early stages to maximize impact or outcomes later on.
- verb
verb
معنی(verb):
To assign to the initial periods.
مثال:
We front-loaded the fees on the project.
example
معنی(example):
پیشبارگذاری به معنای برنامهریزی از پیش برای کارهای بزرگتر است.
مثال:
To frontload means to plan ahead for bigger tasks.
معنی(example):
در کسبوکار، بسیاری سعی میکنند سرمایهگذاریهای مالی خود را پیشبارگذاری کنند.
مثال:
In business, many seek to frontload their financial investments.
معنی فارسی کلمه frontload
:
پیشبارگذاری به عمل برنامهریزی و تخصیص منابع یا وظایف در مراحل اولیه برای حداکثر کردن تأثیر یا نتایج در آینده اشاره دارد.