معنی فارسی frontogenesis
C2فرآیند تشکیل جبهههای هوایی در جو.
The process of forming weather fronts in the atmosphere.
- NOUN
example
معنی(example):
فرانتوجنز به تشکیل جبهههای آب و هوایی اشاره دارد.
مثال:
Frontogenesis refers to the formation of weather fronts.
معنی(example):
جویشناسان فرانتوجنز را برای پیشبینی طوفانها بررسی میکنند.
مثال:
Meteorologists study frontogenesis to predict storms.
معنی فارسی کلمه frontogenesis
:فرآیند تشکیل جبهههای هوایی در جو.