معنی فارسی frosk

B1

فروسک به نوعی موجود خیالی یا جانور گفته می‌شود که در افسانه‌ها و داستان‌های تخیلی وجود دارد.

A mythical creature often depicted in fantasy literature.

example
معنی(example):

فروسک صدای منحصر به فردی در جنگل تولید کرد.

مثال:

The frosk gave a unique sound in the forest.

معنی(example):

ما یک فروسک را نزدیک دریاچه دیدیم.

مثال:

We spotted a frosk near the lake.

معنی فارسی کلمه frosk

:

فروسک به نوعی موجود خیالی یا جانور گفته می‌شود که در افسانه‌ها و داستان‌های تخیلی وجود دارد.