معنی فارسی frost heave
B2روندی که در آن انجماد و ذوب شدن خاک در دماهای متفاوت باعث بالا آمدن زمین می‌شود.
The upward swelling of soil due to freezing and thawing.
- noun
noun
معنی(noun):
A raising of the level of the ground due to the freezing of moist soil
example
معنی(example):
بخاطر یخ‌زدگی زمین در زمستان، آسفالت ترک خورد.
مثال:
The pavement cracked due to frost heave during the winter.
معنی(example):
کشاورزان هر بهار باید با یخ‌زدگی زمین در مزارع خود مقابله کنند.
مثال:
Farmers must deal with frost heave in their fields every spring.
معنی فارسی کلمه frost heave
:
روندی که در آن انجماد و ذوب شدن خاک در دماهای متفاوت باعث بالا آمدن زمین می‌شود.
