معنی فارسی froyo

A2 /ˈfɹoʊˌjoʊ/

فرویو، نوعی بستنی یخ‌زده شبیه به ماست، معمولاً با طعم‌های مختلف و تزیینات متنوع سرو می‌شود.

Frozen yogurt, a frozen dessert made from yogurt and sometimes other dairy products.

noun
معنی(noun):

A frozen dessert made from yogurt or other dairy products, slightly tarter than ice cream and lower in fat.

example
معنی(example):

من عاشق خوردن فرویو با تزیینات میوه‌ای هستم.

مثال:

I love to get froyo with fruity toppings.

معنی(example):

آنها یک فروشگاه جدید فرویو در مرکز شهر باز کردند.

مثال:

They opened a new froyo shop downtown.

معنی فارسی کلمه froyo

: معنی froyo به فارسی

فرویو، نوعی بستنی یخ‌زده شبیه به ماست، معمولاً با طعم‌های مختلف و تزیینات متنوع سرو می‌شود.