معنی فارسی frsiket

B1

شیئی یا وسیله‌ای خیالی که به طور خاص تعریف نشده است.

A fictional object or item, unspecified in nature.

example
معنی(example):

فرسکت از دیوار برگشت و دوباره آمد.

مثال:

The frsiket bounced off the wall and came back.

معنی(example):

می‌توانی آن فرسکت آنجا را به من بدهی؟

مثال:

Can you pass me that frsiket over there?

معنی فارسی کلمه frsiket

:

شیئی یا وسیله‌ای خیالی که به طور خاص تعریف نشده است.