معنی فارسی fructuary
B2مکان یا فضای که در آن میوهها رشد میکنند.
A place where fruit is produced or cultivated; a fruit garden.
- NOUN
example
معنی(example):
مکان ثمره درخت، برداشت غنی از میوهها را تولید کرد.
مثال:
The fructuary of the tree produced a rich harvest of fruits.
معنی(example):
در متون باستانی، مکان ثمره معمولاً به باغی از گیاهان میوهدهنده اشاره داشت.
مثال:
In ancient texts, a fructuary often referred to a garden of fruit-bearing plants.
معنی فارسی کلمه fructuary
:مکان یا فضای که در آن میوهها رشد میکنند.