معنی فارسی fructuate

B1

به نوسان یا تغییر مداوم اشاره دارد.

To vary or change frequently; to fluctuate.

example
معنی(example):

قیمت‌ها می‌توانند بر اساس دسترسی میوه‌های فصلی نوسان کنند.

مثال:

Prices can fructuate based on seasonal fruit availability.

معنی(example):

به نظر می‌رسید که روحیه او در طول روز نوسان دارد.

مثال:

Her mood seemed to fructuate throughout the day.

معنی فارسی کلمه fructuate

:

به نوسان یا تغییر مداوم اشاره دارد.