معنی فارسی fruitgrowing
B1فرآیند یا عمل کشت میوه.
The practice or process of growing fruit.
- NOUN
example
معنی(example):
کشت میوه نیاز به دانش در مورد خاک و آب و هوا دارد.
مثال:
Fruitgrowing requires knowledge of soil and climate.
معنی(example):
آنها در حال بررسی نوآوریها در تکنیکهای کشت میوه هستند.
مثال:
They are exploring innovations in fruitgrowing techniques.
معنی فارسی کلمه fruitgrowing
:فرآیند یا عمل کشت میوه.