معنی فارسی fruiting

B1

میوه‌دهی، عملی است که در آن گیاهان میوه‌هایی تولید می‌کنند که برای ادامه نسل خود ضروری هستند.

The process by which plants produce fruit.

verb
معنی(verb):

To produce fruit, seeds, or spores.

noun
معنی(noun):

Fruiting body

معنی(noun):

The act of producing fruit, seeds, or spores; fructification.

example
معنی(example):

فرآیند میوه‌دهی در گیاهان برای تولید مثل ضروری است.

مثال:

The fruiting process in plants is essential for reproduction.

معنی(example):

برخی از درختان فقط پس از چند سال شروع به میوه‌دهی می‌کنند.

مثال:

Some trees only start fruiting after several years.

معنی فارسی کلمه fruiting

: معنی fruiting به فارسی

میوه‌دهی، عملی است که در آن گیاهان میوه‌هایی تولید می‌کنند که برای ادامه نسل خود ضروری هستند.