معنی فارسی fruition
B2 /fɹu.ˈɪʃ.ən/ثمر، به معنی تحقق اهداف یا آرزوها پس از زمان و تلاش است.
The point at which a plan or project is realized; achievement.
- noun
noun
معنی(noun):
The fulfillment of something worked for.
مثال:
After six years of hard work, the engineers had brought the project to fruition.
معنی(noun):
The enjoyment derived from a possession.
example
معنی(example):
برنامه‌های او بعد از سال‌ها بالاخره به ثمر رسید.
مثال:
Her plans finally came to fruition after many years.
معنی(example):
این پروژه یک رویا بود که سال‌ها طول کشید تا به نتیجه برسد.
مثال:
The project was a dream that took years to reach fruition.
معنی فارسی کلمه fruition
:
ثمر، به معنی تحقق اهداف یا آرزوها پس از زمان و تلاش است.
