معنی فارسی fruitling

A2

میوه‌ساز، یک میوه جوان و در حال رشد است که در مراحل اولیه رشد خود قرار دارد.

A young, developing fruit on a plant.

example
معنی(example):

یک میوه‌ساز میوه‌ای جوان و در حال توسعه است.

مثال:

A fruitling is a young, developing fruit.

معنی(example):

باغبان به خاطر رنگ زنده‌اش به میوه‌ساز افتخار کرد.

مثال:

The gardener praised the fruitling for its vibrant color.

معنی فارسی کلمه fruitling

: معنی fruitling به فارسی

میوه‌ساز، یک میوه جوان و در حال رشد است که در مراحل اولیه رشد خود قرار دارد.