معنی فارسی fruittime
B2زمانی که میوهها در حال رسیدن و آماده برداشت هستند.
The season or time when fruits are harvested or ripe.
- NOUN
example
معنی(example):
در باغ زمان میوهچینی است؛ همه میوهها رسیدهاند.
مثال:
It's fruittime in the garden; all the fruits are ripe.
معنی(example):
در زمان میوهچینی، میوههای مختلف را برای وعدههای غذایی جمع میکنیم.
مثال:
During fruittime, we gather various fruits for our meals.
معنی فارسی کلمه fruittime
:
زمانی که میوهها در حال رسیدن و آماده برداشت هستند.