معنی فارسی fub

B1

تغییر یا اصلاح یک چیز به شکل جدید.

To alter or modify something, often in an informal context.

example
معنی(example):

او تصمیم به fub کردن لباس‌های قدیمی‌اش گرفت.

مثال:

He decided to fub his old clothes.

معنی(example):

Fub معمولاً زمانی استفاده می‌شود که درباره تغییر چیزی صحبت می‌کنید.

مثال:

Fub is often used when talking about altering something.

معنی فارسی کلمه fub

:

تغییر یا اصلاح یک چیز به شکل جدید.