معنی فارسی fuci

B2

یک گروه از جلبک‌های دریایی که در مناطق ساحلی رشد می‌کنند.

A group of marine algae found in coastal areas.

noun
معنی(noun):

Any alga of the genus Fucus.

example
معنی(example):

فوچی‌ها معمولاً در کنار سواحل سنگی یافت می‌شوند.

مثال:

Fuci are often found along rocky shorelines.

معنی(example):

گونه‌های فوچی زیستگاه بسیاری از موجودات دریایی را فراهم می‌کنند.

مثال:

The fuci species provide habitat for many sea creatures.

معنی فارسی کلمه fuci

: معنی fuci به فارسی

یک گروه از جلبک‌های دریایی که در مناطق ساحلی رشد می‌کنند.