معنی فارسی fuck-up
B1اشتباه بزرگ یا خطای فاحش، معمولاً به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن نتیجه ای نامطلوب حاصل می‌شود.
A mistake that results in a significant negative outcome.
- noun
noun
معنی(noun):
A serious mistake.
مثال:
Forgetting our anniversary was a major fuckup.
معنی(noun):
One who continually makes mistakes.
مثال:
You've got to fire that fuckup.
معنی(noun):
An ineffective person; a person who fucks up a lot
مثال:
Don't mind me, I'm just a harmless fuckup.
example
معنی(example):
او در پروژه اشتباه بزرگی کرد.
مثال:
He made a huge fuck-up with the project.
معنی(example):
اشتباه او به شرکت هزینه زیادی تحمیل کرد.
مثال:
Her fuck-up cost the company a lot of money.
معنی فارسی کلمه fuck-up
:
اشتباه بزرگ یا خطای فاحش، معمولاً به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن نتیجه ای نامطلوب حاصل می‌شود.
