معنی فارسی full on
B1به شدت یا به طور کامل انجام دادن یا تجربه کردن چیزی.
Involving a lot of energy or intensity; completely.
- adjective
- adverb
adjective
معنی(adjective):
All out.
معنی(adjective):
Out and out
معنی(adjective):
Overwhelming
adverb
معنی(adverb):
Totally; with full commitment.
example
معنی(example):
مهمانی به شدت با رقص و موسیقی در کل شب پر بود.
مثال:
The party was full on with dancing and music all night.
معنی(example):
ما با شدت تمام برای این رویداد آماده شدیم.
مثال:
We went full on preparing for the event.
معنی فارسی کلمه full on
:
به شدت یا به طور کامل انجام دادن یا تجربه کردن چیزی.
