معنی فارسی fulldo
B1به معنای انجام کارها بهطور کامل و بدون نقص است.
To complete something thoroughly and without leaving anything undone.
- VERB
example
معنی(example):
او قبل از بیرون رفتن باید تکلیف خود را بهطور کامل انجام میداد.
مثال:
He had to fulldo his homework before going out.
معنی(example):
او ترجیح میدهد که وظایف خود را زود در روز بهطور کامل انجام دهد.
مثال:
She prefers to fulldo her tasks early in the day.
معنی فارسی کلمه fulldo
:
به معنای انجام کارها بهطور کامل و بدون نقص است.