معنی فارسی fumiferous

B1

بخارآلود به حالتی اشاره دارد که پر از بخار و رطوبت باشد.

Describing something that produces or is filled with moisture or steam.

example
معنی(example):

جو بخارآلود در باتلاق‌ها غیرقابل تحمل بود.

مثال:

The fumiferous atmosphere was overwhelming in the marshes.

معنی(example):

برخی از گیاهان بخارآلود در محیط‌های مرطوب رشد می‌کنند.

مثال:

Certain fumiferous plants thrive in moist environments.

معنی فارسی کلمه fumiferous

:

بخارآلود به حالتی اشاره دارد که پر از بخار و رطوبت باشد.