معنی فارسی fumigatorium

B1

فومیاتوریوم مکانی است که در آن فرآیند فومی کردن انجام می‌شود.

A place where fumigation processes are carried out.

example
معنی(example):

فومیاتوریوم به طور ویژه‌ای برای کنترل آفات طراحی شده بود.

مثال:

The fumigatorium was specially designed for pest control.

معنی(example):

آنها یک فومیاتوریوم در این تأسیسات به منظور ایمنی نصب کردند.

مثال:

They installed a fumigatorium at the facility for safety.

معنی فارسی کلمه fumigatorium

:

فومیاتوریوم مکانی است که در آن فرآیند فومی کردن انجام می‌شود.