معنی فارسی fumigatory
B1فومی کننده به مجموعهای از فرایندها یا موادی اطلاق میشود که برای فومی کردن استفاده میشود.
Relating to or involving the process of fumigation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرآیند فومی کردن چندین ساعت طول میکشد.
مثال:
The fumigatory process takes several hours.
معنی(example):
پس از درمان فومی، منطقه دوباره امن بود.
مثال:
After the fumigatory treatment, the area was safe again.
معنی فارسی کلمه fumigatory
:فومی کننده به مجموعهای از فرایندها یا موادی اطلاق میشود که برای فومی کردن استفاده میشود.